تینار، قصه ی دلتنگی و تنهایی
هوشنگ میرزایی
info@dafilm.com
فیلم بلند مستند تینار با روايتي اجتماعي جایزه سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر نصیبش شده و سازنده اثر مهدي منیری مستندهای موفق کوتاه دیگری نظیر کرب ، و آمنه خاله را در کارنامه فیلمسازی خود دارد که پیش از این در جشنواره های داخلی جوایزی را به خود اختصاص داده اند . منیری فیلمسازی است قوم نگار با نگاه بومی به اقلیم منطقه خود مازندران و در اغلب ساخته هایش با نگاهی پژوهشی به ترسیم فضای زندگی و شرایط اقلیمی آدمهای اطرافش پرداخته و در همه ی آثار مستندی که تاکنون ساخته با بهره گیری ازعنصر پژوهش اطلاعات جامعی را در اختیار مخاطب قرار داده است . فیلم مستند تینار نمونه ای دقیق و کامل ازآثار مستند سینمای ایران است که در آن از عنصر تحقیق بجا و درست استفاده گردیده است . یکی ازآسیب های رایج سینمای مستند ایران در دهه های اخیر دوری جستن از نگاه پژوهشی و عنصر تحقیق است ! در حالی که ماندگارترین آثار مستند سینمای ایران و جهان آثاری بوده اند که از پژوهش و مطالعات عمیق قبل از ساخت برخوردار بوده اند ، آثاری که سازنده اثر مدت زمان زیادی را صرف تحقیق و یکی شدن با فضا و شخصیت های اثرش نموده است . تحقیق اولیه و نگارش فیلم مستند تینار از سال 84 شروع و تا بهار سال 85 ادامه داشته است . "تینار" واژه ای است محلی درگویش مازندرانی و به معنای تنهایی . فیلم مستند تینار بیان لحظه ها و احوالات تلخ تنهایی قاسم شخصیت اصلی فیلم در دامان طبیعت و محافظت از گله گوساله ها درجنگل های جنوبی بابل است .
قاسم کودکی است گالش که نامادری دارد و بدور ازخانواده در چهار فصل سال همنشین با تنهایی ، طبیعت و گله گوساله هاست . وظیفه ی گالش ها مراقبت ونگهداری از گله های گاو و گوسفند ارباب و یا کسانی است که توانایی مراقبت از گله هایشان را ندارند و تهیه علوفه و دوشیدن شیر گوساله ها به عهده ی آنهاست . گالش به معنای چوپان است و گالشها در مناسباتشان با طبيعت و ابزار كار و دام و صاحبان گاوها و در شؤون مادي زندگی شان مشابهتهاي زيادي با هم دارند . گالشها مزد سالانه از صاحب گله می گیرند و مخارج خوراک و لباس شان به عهده ی صاحب گله است .
قاسم با سن کمی که دارد گالش سخت کوش و پرتلاشی است که به تنهایی شیر گوساله ها را می دوشد ، از آنها در برابر سرما و گرما مراقبت می کند و با تهیه علوفه و چیدن برگ درخت ها غذای شان را تهیه می کند و این کار روزانه ی او در فصل های مختلف سال است . قصه ی فیلم تینار بیان لحظه هایی از زندگی کودکی گالش است که زندگی تلخش با طبیعت زیبا بهم آمیخته شده است .
تصویری از یک گالش در حال نواختن نی
فیلم مستند تینار علیرغم سوژه تلخی که دارد به دل مخاطب می نشیند و او را درگیر قاب های زیبای تصاویر و یکدستی قصه می کند . فیلم تینار فیلمی است که از مولفه های سینمای مستند داستانی برخوردار است و یکی از دلایل همراهی مخاطب با قصه و فضای فیلم عنصر درام در تینار است . فیلمی که بیم آن می آورد با وجود طولانی بودنش باعث خستگی بیننده گردد اما توجه دقیق سازنده به جزئیات و دخالت دادن آنها در داستان کلی فیلم باعث گردیده که تینار ارتباطش را تا آخر با مخاطب حفظ کند . جزئیاتی نظیر ارتباط قاسم با گوساله ها ، خریدن آینه و هدیه برای خواهر ناتنی اش ، چگونگی استحمام و صید گنجشک ها و کباب کردنشان و یا لحظه های ارتباط با پروانه ها ، کفشدوزک ها و خوردن ماهی های کف رودخانه همگی جزء جزء زندگی قاسم را به نمایش می گذارند . سازنده فیلم مستند تینار با دراماتیزه کردن فیلم احساس خستگی و تکرار را از فضای فیلم دور نموده و با پرداخت هوشمندانه و چیدمان درست صحنه ها در ساختار اثر تعلیق ایجاد نموده است . فیلم تنها به جزئیات اشاره ندارد و ارئه جزئیات و کنار هم قراردادن آنها اشارات و نشانه هایی است از رمزگشایی زندگی قاسم و زندگی تلخ او در بستر شاداب و زیبای طبیعت .
قاسم در داستان فیلم سهمی فراتر از تلخی و دلتنگی و شکوه از زندگی و کارش ندارد . او در مونولوگ ها و رفتار قهری اش با گوساله های سرکش و بازیگوشی که زمان دوشیدن شیر به ستوه اش می آورند حتی به آنها فحش هم می دهد و از زندگی اش و خشم طبیعت و صدای زوزه ی گرگها و خطراتی که تهدیدش می کنند دل خوشی ندارد و گهگاه می نالد اما او تا پایان قصه محکوم به تنهایی و انجام کاری است که از ته دل علاقه ای به انجام آن ندارد و چندین بار فرار کرده است تا تن به کار مراقبت از گوساله ها ندهد .
فیلم تینار همانند سایر فیلم های مستند که در حوزه های اجتماعی ساخته می شوند موضوع سختی برای اجرا و کارگردانی داشته است . معمولا ساخت این گونه آثار با سختی و تحمل رنج های فراوانی برای گروه سازنده همراه است و هر اتفاق ناخواسته ممکن است نتیجه زحمات گروه را فنا نماید . فیلم تینار نیز هنگام ساخت با مشکلاتی از طرف خانواده قاسم و پدر او همراه بوده که سازنده اثر با درایت و سخت کوشی این فضاهای حاشیه ای را از میان برداشته و اثری سالم را بوجود آورده است . البته غرض از بیان این موضوع اشاره به توانمندی سازنده ی اثر و اشتیاق درونی او در مقابله با تهدیدات کار و عوامل طبیعی برای ساخت اثری شایسته و درخور تحسین است . اثری که با عشق ساخته شده و حاصل این عشق و توانمندی در کار دیده می شود . به هر حال ساخت اینچنین فیلمی با هزینه شخصی و بدون حمایت مالی در 4 فصل مختلف سال و تصویربرداری در برف و باران کار راحتی نیست .
فیلم تینار بهره ای خلاقانه از طبیعت جسته و در پس داستانی تلخ و گزنده زیبایی طبیعت از بار تلخی قصه ی آن کاسته است . قرار گرفتن قاسم در پسزمینه تصاویر دلنشین و قاپ های پر از نور و رنگ معصومیت فرشته واری به شخصیت او بخشیده است . تدوین و موسیقی فیلم هم کاملا همخوان و در راستای بیان جزئیات فیلم است و تدوینگر فیلم تنها مجذوب زیبایی تصاویر نگردیده و با کولاژی وسیع از جزئیات فیلم سعی در معرفی شخصیت قاسم و بخشی از مولفه های زندگی بومی و سینمای قوم نگار نموده است . فیلم تینار تنها یک فیلم پرتره از وضعیت زندگی کودکان کار و نامادری نیست بلکه بیان کننده بخشی از روابط اجتماعی و آئین ها و سنت های بومی است و در آن موضوعات فرعی دیگری نظیر زیبایی منابع طبیعی ، نظام ارباب و رعیتی ، فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی ، عزاداری های مذهبی و تقسیم نذری ، مراسم تحویل سال و چیدن سفره هفت سین و بسیاری از موضوعات بومی دیگر پرداخت گردیده است که پرداخت هرکدام از این موضوعات شناخت دقیقی را از موقعیت اقلیمی و بومی شمال ایران و در ناحیه ی مازندران به مخاطب ارائه می نماید . یکی دیگر از اجزاء ساختاری فیلم مستند تینار موسیقی فیلم است که با بهره جستن از موسیقی فولکوریک مازندران و استفاده بجا از آواهای محلی به فیلم رویکردی قوم گرایانه بخشیده و بخشی از احساس و معانی فیلم را منتقل می کند .
خلق فضاهای بصری زیبا و استفاده از نورهای طبیعی و انعکاسی در کلبه محل اقامت قاسم و یکدستی نور و رنگ تک تک پلانها از وِیژگی های شاخص تصویربرداری فیلم تینار است . با وجودیکه مستند تینار از پیچیدگی تکنیک ها و لوازم حرکتی و نورپردازی بی بهره بوده اما دقت و وسواس کارگردان و تصویربردار درایجاد تصاویر نقاشی وار از طبیعت در ساختار فیلم و روایت آن به ثمر نشسته و این سادگی به باورپذیری فیلم کمک قابل توجهی نموده است . فیلم تینار در همه اجزاء و عناصر ساختاری و محتوایی اش فیلمی است ساده که از دل برمی آید و بر دل می نشینید .